امروز داشتم وضعیت یکی از پیمانکارها رو حساب میکردم که گزارش کنم. پیشرفت واقعیشون تقریبا دو برابر پیشرفت برنامهریزی شده هست، در حالی که 14 روز تاخیر دارن.
خیلیها فکر میکنن پیشرفت و تاخیر رابطه مستقیمی دارن و مثلا گاهی از من میپرسن که “فلان مقدار کم بودن پیشرفت فیزیکی میشه چند روز تاخیر؟”. در حالی که اصلا اینطور نیست. میشه پیشرفت بیشتر از برنامهریزی باشه، ولی تاخیر داشته باشیم، یا کمتر باشه و تاخیر نداشته باشیم. این مسئله به این بستگی داره که نیروهایی که در پروژه صرف شدن، به چه فعالیتهایی اختصاص داده شده باشن.
اگه قرار باشه بین این دو آیتم به یکی بیشتر توجه بشه، به نظر من تاخیره، نه میزان پیشرفت؛ چون اگه با وجود زیاد بودن پیشرفت تاخیر داشته باشیم، به این معنیه که یه سری از فعالیتهای بحرانی به اندازه کافی پیشرفت نکردن و این هم به این معنیه که در آینده جبهه کاری کمتری خواهیم داشت و در نهایت، کم بودن جبهه کاری باعث میشه که در آینده پیشرفت واقعی از برنامه ریزی عقب بیفته.
البته چیزی که گفتم، یعنی ترجیح دادن تاخیر زمانی به مقایسه پیشرفت، برای زمانیه که از ساختار (روابط) برنامه زمان بندی کاملا مطمئن باشیم. در غیر این صورت، مقایسه پیشرفت معنیدارتر از بررسی تاخیرها خواهد بود، چون تاخیرها به شدت وابسته به چگونگی تعریف روابط هستن.